فهرست مطالب

علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران - پیاپی 3 (زمستان 1385)

فصلنامه علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران
پیاپی 3 (زمستان 1385)

  • تاریخ انتشار: 1386/01/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مریم زارع، آزاده امین پور، مجید میرزا زاده، مهین آذر، زهرا تذکری، یدالله محرابی، ناصر کلانتری صفحه 1
    سابقه و هدف
    ابتلا به سنگ های کلیوی از بیماری های شایع در بین جوامع بشری است که معمولا به دنبال اشباع ادرار بروز می کند. بنابراین، میزان آب دریافتی و ترکیبات آن می تواند بر عناصر ادراری و تشکیل سنگ کلیه اثر گذارد. این تحقیق با هدف مقایسه تاثیر آب آشامیدنی شهر تهران (با درجه سختی پایین) و آب معدنی چشمه «اعلا» دماوند (با درجه سختی بالا) بر عناصر ادراری در مردان مبتلا و غیر مبتلا به سنگ کلسیمی بستری شده در بیمارستان «هاشمی نژاد» تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی یک سوکور روی 15 مرد غیر مبتلا و 14 مرد مبتلا به سنگ کلسیمی 15 تا 62 ساله بستری شده در بیمارستان «هاشمی نژاد» تهران انجام شد. مردان غیرمبتلا مشکل کلیوی و سنگ سازی نداشتند و مبتلا به تنگی مجرا، تنگی حالب و پارگی مجرا بودند. افراد مورد مطالعه مکمل سیترات، ویتامین D، C و کلسیم دریافت نمی کردند و دچار پیوری و هماتوری شدید نبودند. در طول مداخله، رژیم غذایی هر فرد بر اساس وزن ایده ال وی تنظیم و کنترل شد. قبل و بعد از هر مداخله، ادرار 24 ساعته و ادرار اول صبح افراد جمع آوری و اگزالات، سیترات، منیزیم، کلسیم، فسفات، اسید اوریک، کراتی نین، وزن مخصوص، pH و حجم ادراری آنها تعیین شد. مقدار آب دریافتی افراد مورد مطالعه در طول مداخله ml/kg/d36 – 30 در نظر گرفته شده بود. همه افراد مورد مطالعه، به مدت 2 روز (روزهای اول و دوم) به میزان محاسبه شده با رژیم کنترل شده آب مقطر دریافت کردند. سپس به مدت 2 روز (روزهای سوم و چهارم) آب آشامیدنی شهر تهران و سرانجام 2 روز (روزهای پنجم ششم) آب معدنی «دماوند» داده شد. داده ها با استفاده از آنالیز اندازه گیری های تکراری (ANOVA) و نرم افزار SPSS11/5 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    مردان مبتلا و غیر مبتلا به سنگ از لحاظ سن، وزن، قد و BMI از نظر آماری، تفاوت معنی داری نداشتند. حجم ادرار پس از مصرف آب مقطر و آب تهران (p<0.01) و آب معدنی (p<0.05) نسبت به قبل از مداخله، افزایش آماری معنی داری نشان داد. وزن مخصوص ادراری پس از مصرف آب مقطر و تهران نسبت به قبل از مداخله، کاهش آماری معنی داری نشان داد (p<0.05)، همچنین وزن مخصوص ادراری پس از مصرف آب تهران و معدنی نسبت به آب مقطر، کاهش آماری معنی داری نشان داد (p<0.01). میزان دفع کلسیم ادراری با مصرف آب مقطر و تهران، بین دو گروه، تفاوت آماری معنی داری نشان داد (p<0.05). میزان دفع سیترات، منیزیم، فسفات و حجم ادراری در مردان مبتلا به سنگ با مصرف آب تهران نسبت به آب مقطر و در مردان غیر مبتلا با مصرف آب معدنی، میزان دفع منیزیم، فسفات و pH ادراری نسبت به آب مقطر افزایش یافت که تفاوت آماری معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی پیشنهاد می کند که با افزایش میزان مصرف آب، بدون در نظر گرفتن سختی آب، حجم ادرار، افزایش و وزن مخصوص ادرار، کاهش می یابد. در این مطالعه مشاهده شد که مصرف آب تهران برای افراد مبتلا به سنگ، مفید تر از آب معدنی با درجه سختی بالاست که می تواند از عود مجدد سنگ در این افراد جلوگیری کند، در صورتی که مصرف آب معدنی با درجه سختی بالا برای افراد غیر مبتلا مفید تر از آب تهران بوده و می تواند از تشکیل سنگ کلیه در این افراد جلوگیری کند. یافته های این پژوهش توصیه می کند که میزان دریافت آب مصرفی در افراد افزایش یابد.
    کلیدواژگان: آب، آب معدنی، سنگ کلیوی، سختی آب، عناصر ادراری
  • مریم جوکار، هوشنک نیکوپور، محمود امین لاری، رقیه رمضانی، محمد تقی مظلومی صفحه 9
    سابقه و هدف
    سیب زمینی بعد از گندم،برنج و ذرت چهارمین ماده غذایی اصلی ساکنان روی زمین است و چیپس سیب زمینی در بین غذاهای میان وعده، سهم بازار قابل توجهی دارد که به دلیل محتوای بالای روغن (40%) در این محصول، مصرف آن از جنبه تغذیه ای، مطلوب نیست. هدف از این تحقیق، تولید چیپس سیب زمینی کم چربی با استفاده از پوشش های هیدروکلوئیدی و بررسی تاثیر آنها بر مشخصات شیمیایی، حسی و عمر نگهداری چیپس سیب زمینی بود.
    مواد و روش ها
    سیب زمینی واریته اگریا (Agria) پس از ورقه شدن در محلول های 1% و 3% و 5% پکتین و %0.5 و 1% و %1.5 آلژینات سدیم و %0.5 و 1% و %1.5 کربوکسی متیل سلولز (CMC) به روش غوطه وری پوشش داده شد. این نمونه ها به همراه یک گروه شاهد پوشش داده نشده در روغن سرخ کردنی، سرخ شدند. میزان رطوبت و روغن و پذیرش کلی نمونه ها، مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس، عدد اسیدی و عدد پراکسید نمونه ها در زمان های انبارداری صفر، هفته دوم، هفته چهارم، هفته ششم و هفته هشتم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    استفاده از پوشش های هیدروکلوئیدی، باعث افزایش میزان رطوبت و کاهش درصد جذب روغن در چیپس سیب زمینی شد (P<0.05). به طوری که غلظت 5% پکتین، بیشترین کاهش در جذب روغن (28.6 درصد چربی و 34.4% کاهش) و غلظت CMC %1.5 بالاترین محتوای رطوبت (6.06 درصد) را نشان دارد. با توجه به نتایج ارزیابی حسی پذیرش کلی و میزان کاهش جذب روغن غلظت 5% پکتین و 1% آلژینات سدیم و CMC %1 از هر نوع پوشش انتخاب شد. همچنین استفاده از پوشش های هیدروکلوئیدی باعث کاهش معنی داری (P<0.05) در عدد پراکساید و عدد اسیدی در طول زمان انبارداری شد. به طوری که پوشش 5% پکتین، کمترین عدد پراکسید (61.32% کاهش) و پوشش CMC %1 کمترین عدد اسیدی (42.1% کاهش) در طول زمان دو ماهه ماندگاری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    پوشش 5% پکتین به دلیل بالاترین درصد کاهش جذب روغن و بالاترین پذیرش کلی و بالاتری کاهش در عدد پراکسید و افزایش عمر نگهداری، مناسب ترین پوشش تشخیص داده شد.)
    کلیدواژگان: چیپس سیب زمینی، کم چربی، پکتین، آلژینات سدیم، کربوکسی متیل سلولز (CMC)
  • شیده فتاحی، محمد مهدی شکوری محمودآبادی، آزاده امین پور، بنفشه گلستان، علی شفیقی صفحه 19
    سابقه و هدف
    مطالعه حاضر به هدف بررسی تاثیر مصرف انگور قرمز دانه دار بر کلسترول و لیپوپروتئین با دانسیته پایین (LDL–C) سرم مبتلایان به هیپر کلسترولمی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی روی 43 نمونه هیپرکلسترولمی (>200 mg/dl کلسترول) که به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده انگور قرمز دانه دار و شاهد تقسیم شدند، انجام گرفت. گروه دریافت کننده انگور قرمز شامل 22 نفر (18 زن و 4 مرد) با میانگین سنی 50 سال بود که روزانه 500 گرم انگور قرمز دانه دار به مدت 4 هفته دریافت کردند. گروه شاهد که تحت هیچ گونه درمانی نبودند، شامل 21 نفر (17زن و 4مرد) با میانگین سنی 52 سال بود. در شروع مطالعه، فعالیت بدنی و BMI افراد اندازه گیری شد. همچنین سطح لیپیدهای سرم (TC، LDL–C، HDL–C و TG) در دو زمان (شروع مطالعه و پایان هفته چهارم) اندازه گیری شد. دریافت مواد غذایی توسط پرسشنامه 24 ساعت یاد آمد خوراک در شروع و پایان هفته چهارم، هر یک به مدت 3 روز مشخص شد. میزان فیبر و فلاونویید انگور قرمز دانه دار نیز اندازه گیری شد. یافته های به دست آمده، توسط آزمون آماری t–test با نرم افزار SPSS 11.5 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    در مورد خصوصیات افراد مورد مطالعه (سن، جنس،BMI و فعالیت بدنی) بین دو گروه، تفاوت معنی داری وجود نداشت. در کلسترول سرم گروه دریافت کننده انگور قرمز دانه دار در مقایسه با گروه شاهد در پایان هفته چهارم، کاهش معنی داری مشاهده شد (-42.2±6.3 در مقابل 2.8±6.1،. (p<0.05همچنین در LDL–C گروه مصرف کننده انگور قرمز دانه دار در مقایسه با گروه شاهد نیز در پایان مطالعه کاهش معنی داری دیده شد (-24.3±6 در مقابل 4.1±7.5،. (p<0.01در نسبت های LDL-C/HDL-C و TC/HDL-C در گروه مصرف کننده انگور قرمز در مقایسه با گروه شاهد، در پایان مطالعه کاهش معنی داری وجود داشت (p<0.05). در شاخص های TG و HDL–C بین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    دریافت انگور قرمز دانه دار ممکن است اثرات سودمندی روی کلسترول و LDL–C سرم مبتلایان به هیپرکلسترولمی داشته باشد. برای بررسی تاثیر این نوع انگور روی TG و HDL–C به مطالعات بیشتری نیاز است.
    کلیدواژگان: هیپرکلسترولمی، انگور قرمز دانه دار، فیبر، فلاونویید
  • منیره دادخواه پیرآغاج، نسرین امیدوار، یدالله محرابی صفحه 25
    سابقه و هدف
    عادات غذایی خانواده بویژه والدین از عوامل اجتماعی موثر بر الگوی مصرف غذایی کودکان و نوجوانان است. با توجه به اینکه افزایش مصرف چربی در جوامع امروز با بروز بسیاری از بیماری های مزمن ارتباط دارد، این مطالعه با هدف ارزیابی و مقایسه الگوی مصرف چربی دختران نوجوان دبیرستانی با والدین آنها، در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران انجام شد.
    مواد و روش ها
    78 دختر نوجوان به طور تصادفی از دبیرستان های منطقه 6 آموزش و پرورش تهران انتخاب و به همراه مادران (78 نفر) و پدرانشان (78نفر) وارد مطالعه شدند. اطلاعات الگوی مصرف چربی، به وسیله تکمیل پرسشنامه یک روز یاد آمد و 2 روز یادداشت خوراک24 ساعته و پرسشنامه بسامد خوراک به تفکیک توسط نوجوانان و هر یک از والدینشان گرد آوری شد. مقایسه الگوی مصرف چربی دختران با والدینشان با آزمون ANOVA و میزان همبستگی آنها با ضریب همبستگی پیرسون ارزیابی شد.
    یافته ها
    میانگین با مصرف هفتگی گروه های لبنیات، تنقلات شیرین، تنقلات شور و غذاهای آماده در دختران بیشتر از والدینشان بود (p<0.01). همبستگی مثبت و معنی داری در مصرف گروه های گوشت و تخم مرغ، تنقلات شور، غذاهای آماده و غذاهای چرب خانگی بین دختران نوجوان با مادران و پدرانشان وجود داشت (p<0.01). مادران و پدران با هم در مصرف تمام منابع غذایی پر چربی همبستگی داشتند (p<0.05). اختلاف معنی داری در میانگین دریافت انرژی، چربی کل، چربی های اشباع و یک غیر اشباع دختران با مادران و متوسط دریافت انرژی و کلسترول دختران پدران مشاهده شد (p<0.001)، حال آنکه دریافت انرژی و انواع چربی بین دختران نوجوان با مادران و پدرانشان، همبستگی مثبتی نشان داد (p<0.01). مادران و پدران نیز با هم از نظر دریافت انرژی و انواع چربی، دارای همبستگی مثبت و معنی دار بودند. ضرایب همبستگی در تمام موارد بین مادران و پدران، قوی از دختران با والدینشان بود.
    نتیجه گیری
    با اینکه مصرف بعضی از منابع غذایی پرچربی به دلیل تفاوت در ترجیحات غذایی در دختران نوجوان بیشتر از والدینشان بود و میزان دریافت چربی در آنها بالاتر از مقدار پیشنهاد شده (کمتر از 30% انرژی دریافتی) بود، ولی الگوی کیفی و کمی مصرف چربی دختران با مادران و پدرانشان، شباهت و همبستگی داشت. این یافته تاکیدی بر ضرورت توجه به خانواده در برنامه های مداخله و آموزش برای ارتقای سطح سلامت و بهبود وضعیت تغذیه نوجوان است.
    کلیدواژگان: شباهت خانوادگی، الگوی مصرف چربی، دختران نوجوان دبیرستانی، تهران، ایران
  • نیلوفر خلجی، تیرنگ نیستانی صفحه 33
    سابقه و هدف اثرات ضد میکروبی چای سبز در مطالعات گوناگون نشان داده شده است. اما مطالعات انجام شده روی اثرات مهاری چای سیاه بر رشد باکتری ها از جمله اشریشیاکلی (E.coli) نسبتا کم است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثرات میکروبیولوژیکی چای سیاه و سبز بر رشد باکتری E.coli بیماریزا در آزمایشگاه بود.
    مواد و روش ها
    عصاره چای سیاه و سبز (گیاه Camellia sinensis) به روش پرکولاسیون، تهیه و خشک شد. سپس غلظت های مختلف عصاره تهیه شد. باکتری در محیط مایع در معرض عصاره با غلظت های مختلف قرار داده شد. با انتقال روی محیط جامد در زمان های متفاوت، قابلیت زیست آنها با شمارش پرگنه های حاصله ارزیابی شد. در مرحله بعد، اثرات متقابل عصاره های چای سیاه و سبز با برخی از رایج ترین آنتی بیوتیک های مورد استفاده در عفونت های گرم منفی به روش آزمون حساسیت باکتریایی آنتی بیوگرام) با دیسک مطالعه شد. آزمون آنتی بیوگرام به روش دیسک برای دیسک های آغشته به عصاره 11 بار در روزهای مختلف انجام شد. از روی میانگین قطر هاله های پرگنه، مهار رشد محاسبه شد. برای آنالیز آماری از آزمون های ویلکاکسون و کروسکال– والیس استفاده شد.
    یافته ها
    عصاره های چای سیاه و سبز به طور انتخابی و وابسته به دوز روی آنتی بیوتیک ها اثرات هم افزاینده یا مهاری داشتند. توان آنتی اکسیدانی عصاره چای سبز در مقایسه با عصاره چای سیاه به طرز معنی داری بالا تر بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که اثرات مهاری چای مستقیما به توان آنتی اکسیدانی آن مربوط است و پلی فنل های چای در شرایط خاصی به صورت اکسیدان عمل کرده و از این طریق، اثرات مهاری خود را بر رشد سلولی اعمال می کنند. یافته های این مطالعه امکان استفاده از مقادیر مناسبی از چای یا مکمل پلی فنل های حاصل از آن را به عنوان درمان کمکی در بیماران تحت درمان با آنتی بیوتیک ها مطرح می کند.
    کلیدواژگان: چای سیاه، چای سبز، اشریشیاکلی، اثر مهاری، توان آنتی اکسیدانی
  • نگار زمانی نور، فریده طاهباز، فروغ اعظم طالبان، حمید علوی مجد، تیرنگ نیستانی صفحه 39
    سابقه و هدف
    یافته های بسیاری از پژوهش ها که روی حیوانات آزمایشگاهی انجام شده اند، تاثیر مصرف سیر بر کاهش میزان گلوکز سرم را نشان داده اند. با وجود این، تعداد بررسی ها در مورد اثر سیر بر سطح گلوکز سرم انسان، بسیار اندک است. این پژوهش به منظور تعیین تاثیر مصرف سیر در وعده صبحانه بر سطح گلوکز و انسولین سرم مبتلایان به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش کار آزمایی بالینی روی 26 بیمار دیابتی نوع 2 با گلوکز سرم ناشتای بین 126 تا 180 میلی گرم در دسی لیتر در دو روز با یک هفته فاصله انجام گرفت. در هر روز تحقیق، بیماران یکی از دو صبحانه های مورد بررسی، شامل صبحانه معمول (نان، پنیر، ماست و خیار) و صبحانه مورد آزمایش (صبحانه معمول به اضافه 20 گرم سیر تازه) را دریافت کردند. در هر مرحله، 2میلی لیتر نمونه خون در حالت ناشتا و زمان های 60، 120و 180 دقیقه پس از مداخله جهت اندازه گیری مقدار گلوکز و انسولین سرم با روش های گلوکز اکسداز و (Radio Immuno Assay) RIA جمع آوری شد. یافته ها توسط آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر با قبول سطح معنی داری p<0.05 مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    تحقیق روی 24 بیمار (13مرد و 11زن) مبتلا به دیابت با میانگین سنی 49.4±7.4سال و میانگین طول مدت ابتلا به بیماری دیابت 6.9±5.05 سال انجام شد. مقایسه میانگین گلوکز سرم افراد پس از صرف دو نوع صبحانه، کاهش چشمگیر گلوکز سرم را پس از صرف صبحانه حاوی سیر نسبت به صبحانه معمول نشان داد که از نظر آماری معنی دار بود (p<0.05). به علاوه، افزایش معنی داری در سطوح انسولین سرم پس از صرف صبحانه حاوی سیر مشاهده شد (p<0.05).
    نتیجه گیری
    مصرف سیر در وعده صبحانه به کاهش چشمگیر سطح گلوکز و افزایش انسولین سرم پس از صرف غذا در بیماران، همراه بود. بنابراین، استفاده روزانه از سیر تازه در وعده های غذایی احتمالا می تواند در کاهش گلوکز سرم بیماران دیابتی نوع 2 موثر باشد. انجام بررسی های میان مدت و طولانی در ارتباط با مصرف سیر در افرادی که تحمل مصرف را داشته باشند، پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: دیابت نوع 2، سیر، گلوکز سرم، انسولین
  • تیرنگ نیستانی، اعظم غروی صفحه 45
    سابقه و هدف
    لیکوپن و بتا– کاروتن، کارتنوئیدهایی با خاصیت آنتی اکسیدانی قوی هستند که اساسا از طریق سبزی و میوه وارد بدن می شوند. اندازه گیری سطوح سرمی کاروتنوئیدها برای ارزیابی وضعیت آنتی اکسیدانی بدن و نیز برای تعیین روایی پرسشنامه های بررسی مصرف سبزی ها و میوه ها کاربرد دارد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه با هدف راه اندازی یک روش آزمایشگاهی معتبر، نسبتا سریع و کم هزینه بر مبنای کروماتوگرافی با کارایی بالا برای اندازه گیری سطوح سرمی لیکوپن و بتا– کاروتن انجام شد. در این مطالعه، پس از آزمودن شرایط گوناگون کروماتوگرافی، نخست پروتئین های سرم به کمک اتانول رسوب داده شدند و سپس لیکوپن و بتا– کاروتن با هگزان استخراج شدند. فاز آلی در دمای oC 40 تحت گاز ازت، تبخیر شد و ماده باقیمانده در آمیزه ای زا فاز متحرک (متانول: استونیتریل: تتراهیدروفوران، نسبت 50:45:5، حجمی حاوی 0.01 درصد هیدروکسی تولوئن بوتیله) و دی اتیل اتر (نسبت 2 به 1 حجمی) حل و 20mL از آن به ستون Novopack C18 تزریق شد.
    یافته ها
    زمان بازداری لیکوپن و بتا– کاروتن در میزان جریان mL/min 1.5 و طول موج 472 nm به ترتیب 5.1 و 8.6 دقیقه و کل زمان کروماتوگرافی 11 دقیقه به دست آمد. میانگین و انحراف معیار درصد بازیافت لیکوپن و بتا– کاروتن در آزمایش های متعدد به ترتیب معادل %95.5±7.8 و %95.2±7 به دست آمد. تغییرات درون و میان سنجشی برای لیکوپن به ترتیب معادل 1.6 و 5.75 درصد و برای بتا– کاروتن به ترتیب 3 و 3.5 درصد بود.
    نتیجه گیری
    آزمون های کنترل کیفی حاکی از حساسیت و دقت بالای این روش بودند. علاوه بر اینکه زمان و هزینه نسبتا اندک آزمایش، آن را برای مقاصد پژوهشی و به ویژه مطالعات جمعیتی مناسب می کند در عین حال، این روش نیز مانند هر روش آزمایشگاهی دیگری محدودیت هایی هم دارد. به طور مثال، معلوم نیست با این روش تا چند آنالیت را می توان همزمان اندازه گیری نمود. روشن کردن این مساله نیازمند مطالعات بیشتری است.
    کلیدواژگان: HPLC، لیکوپن، بتا- کاروتن
  • اعظم دوست محمدیان، سیدعلی کشاورز، احمدرضا درستی، محمود محمودی، هاله صدرزاده یگانه صفحه 51
    سابقه و هدف
    سوء تغذیه نوجوانان نه تنها یک مشکل مهم بهداشتی، بلکه یک مشکل مهم بهداشتی، بلکه مشکل توسعه اقتصادی در ایران و سایر کشور های در حال توسعه است. بروز بالای کمبود های تغذیه ای و عادات غذایی نادرست در این دوران می تواند به عوارضی چون استئوپروز، چاقی، افزایش فشار خون، تاخیر در بلوغ جنسی و تاثیر بر قد دوران بزرگسالی و سال های بعد منجر شود. هدف از این مطالعه تعیین برخی عوامل غذایی مرتبط به وضعیت وزن دختران نوجوان دبیرستانی شهر سمنان بود.
    مواد و روش ها
    256 دختر نوجوان 14 تا 18 ساله در سطح دبیرستان های شهر سمنان از طریق نمونه گیری تصادفی دو مرحله ای انتخاب شدند. قد و وزن آنها اندازه گیری و نمایه توده بدن (BMI) محاسبه شد. وضعیت تغذیه دختران دبیرستانی به وسیله نمایه توده بدن BMI) برای سن) بر اساس مرجع CDC 2000 تعریف شد و با استفاده از پرسشنامه های یاد اند 24 ساعته، یادداشت خوراک و بسامد خوراک، برخی اطلاعات غذایی مربوط به دانش آموزان، جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان کم وزنی، اضافه وزنی و چاقی در این مطالعه به ترتیب %5.9 (مورد انتظار 5%)، 11.7% (مورد انتظار 10%) و %4.7، (مورد انتظار 5%) بود. دریافت روزانه چربی (P=0.003، r=+0.18)، درصد انرژی دریافتی از چربی (P=0.04، r=+0.01) و دفعات مصرف غذای آماده در هفته (P=0.026، r=+0.13) با صدک BMI ارتباط آماری معنی داری داشت. بین دفعات مصرف میان وعده غذایی در روز با وضعیت وزن، ارتباط آماری معنی دار مشاهده شد (P=0.023). بین دریافت روزانه انرژی، کربوهیدرات، پروتئین و درصد انرژی دریافتی از درشت مغذی ها به غیر از چربی، دفعات مصرف وعده های غذایی، میوه جات و سبزیجات، گوشت قرمز، محصولات لبنی به جز پنیر و نوشابه های گازدار با وضعیت وزن، ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    دریافت بالای چربی و همچنین مصرف غذاهای آماده و میان وعده غذایی از عوامل غذایی مرتبط با وضعیت وزن دختران نوجوان دبیرستانی سمنان بودند. بر این اساس، گنجاندن متون آموزشی تغذیه ای و ارایه الگوی صحیح مصرف مواد غذایی می تواند راهکارهای مناسبی جهت ارتقای سلامت جامعه باشد.
    کلیدواژگان: دختران نوجوان، وضعیت وزن، دریافت غذایی
|
  • M. Zare, A. Aminpour, M. Mirzazadeh, M. Azar, Z. Tazakori, Y. Mehrabi, N. Kalantari Page 1
    Background And Objectives
    Urinary stones are common throughout the world, usually caused by supersaturated urine. The quantity of water intake and its mineral and trace elements have been reported to influence the urolithiasis. This study was carried out to compare the effects of Tehran tap water (TTW, with a low degree of hardness) and Damavand Ala-Spring Mineral Water (DMW, with a high degree of hardnes) on urinary mineral elements in men with and without kidney calcium stones at Hasheminejad Hospital, Tehran.
    Materials And Methods
    This single-blind clinical trial included 29 15-62-year old male subjects, 14 with, and 15 without urinary stones, hospitalized in Hasheminejad Hospital, Tehran. The patients without urinary stones did not suffer from renal disorders or urinary stones, but had been hospitalized for rupture. None of the subjects was taking citrate, vitamin D, vitamin C, or Ca supplements, and showed no symptoms of pyuria or hematuria. Based on ideal weights of the subjects, their diets were prepared,weighed, packed and offered to them. Morning and 24-hour urine samples were collected before and after the intervention for oxalate, citrate, phosphate, uric acid, creatinine, Mg, Ca, specific gravity, and pH determinations. All the subjects were offered distilled water, 30-36 ml/kg/day, for 2 days (days 1 and 2), followed by the. same volume of TTW for 2 days (days 3 and 4) and, finally the same volume of DMW for the last 2 days (days 5 and 6). Data were analyzed using SPSS11.5, the statistical tests being ANOVA (repeated measures) and t-test.
    Results
    The age, weight, height, and BMI of the 2 groups of men showed no statistically significant differences. The urine volume increased significantly after taking distilled water and TTW (P<0.01) and mineral water (P<0.05). Distilled water and TTW reduced the urine specific gravity significantly (P<0.05). The specific gravity after consumption of TTW and DMW was lower after distilled water (P<0.01). Calcium levels after intake of distilled water and TTW were significantly different between the two groups (P<0.05). The data also showed that, as compared to distilled water, TTW increases urinary citrate, magnesium, phosphate, and the urine volume in men with nephrolithiasis and DMW increases urinary magnesium, phosphate and pH in men without nephrolithiasis; however, the differences were not significantly different. Conculsions: Results of this study showed that increasing water intake increases urinary volume and decreases specific gravity, irrespective of the degree of water hardness. Consumption of TTW is more beneficial (and may potentially prevent recurrence of stone formation) than that of the harder mineral water for patients with urinary stones, while consumption of the latter may be more beneficial for people without urinary stones. People should drink more water in order to reduce stone formation.
  • Jokar, Nikoopour, Amin Lari, Ramezani, Mazlumi Page 9
    Background And Objectives
    Globally, potatoes are the fourth main food item after wheat, rice and corn. Potato chips are a very popular snack However, due to the high content of oil (40%), consumption of this product is not desirable from a nutritional point of view. The aim of this study was to produce low-fat potato chips by coating with hydrocolloids and investigate the effects of the hydrocolloid coating on chemical, sensory, and shelf-life of potato chips.
    Materials And Methods
    Potatoes (Agria variety) were sliced, and the slices were then coated by immersion in 1%, 3%, and 5% pectin, 0.5%, 1.0%, and 1.5% sodium alginate, and 0.5%, 1.0%, and 1.5% carboxymethylcellulose (CMC) solutions. The coated samples, as well as an uncoated control sample, were fried in a frying oil. The moisture content, oil uptake, and the total acceptability of all the samples were determined, and then their acid and peroxide values were measured after zero, 2, 4, 6, and 8 weeks of storage.
    Results
    The results showed that hydrocolloid coating caused an increase in moisture content and a reduction in oil uptake in potato chips (p<0.05). Coating with 5% pectin brought about the highest reduction of oil uptake (28.6% oil and 34.4 % reduction), while treatment with 1.5% CMC resulted in the highest retention of moisture (6.06%). Based on the sensory evaluation of the total acceptability and the oil uptake reduction, concentrations of 5% pectin, 1% sodium alginate and 1% CMC for each type of hydrocolloids were selected. The results also showed that hydrocolloid coating causes significant reductions (p<0.05) in peroxide and acid values during 2 months of storage: the lowest peroxide value (61.32% reduction) and the lowest acid value (42.1% reduction) were due to treatment with 5% pectin and 1.5% CMC, respectively.
    Conclusion
    The 5%-pectin coating was selected as the most suitable coating because it brought about the highest reduction in oil uptake, the highest total acceptability, the highest reduction in peroxide value, and a considerable increase in the shelf-life of potato chips.
  • Sh Fattahi, M. Shakoori, A. Aminpour, B. Golestan, A. Shafighi Page 19
    Background And Objectives
    The objective was to study the effect of red-seed grapes on the serum levels of total cholesterol (TC) and low-density-lipoprotein-cholesterol (LDL-C) in hypercholester- olemic subjects.
    Materials And Methods
    In a clinical trial 43 hypercholesterolemic subjects (cholesterol>200mg/dl) were randomly divided into two groups of red-seed grapes (RG) and control (CG). The RG group included 22 subjects (18 female, 4 male) with a mean age of 50 years, taking 500gr red-seed grapes per day for 4 weeks, while the 21 control subjects (17 female, 4 male) with a mean age of 52 years received no treatment. At the beginning of the study, physical activity and BMI were determined. Serum lipid levels (TC, LDL-C, HDL-C and TG) were measured at the beginning and at the end of the period. Dietary intake was also determined before and after the period, in both cases for 3 conseutive days, using the 24-hr recall questionnaire. The fiber and flavonoid contents of the grapes were also determined.The data were analyzed (paired t-test), using SPSS 11.5.
    Results
    The experimental and control groups were matched with regard to age, sex, BMI, and physical activity. As compared to the CG the mean level of TC in the RG significantly decreased after the 4 week-period (-24.2±6.3 mg/dl in the RG vs 2.8±6.1 mg/dl in the CG, p<0.05). The grapes also, caused a significant decrease in LDL-C in the RG, compared to the control group (-24.3±6.0 mg/dl in the RG vs 4.1±7.5 mg/dl in the CG, p<0.01). There were also reductions in the ratios and in RG compared with those in CG (p<0.05); however, the differences between the 2 groups with regard to HDL-C and TG were not statistically significant.
    Conclusion
    Red-seed grapes might have beneficial effects on the serum total and low-density-lipoprotein-cholesterol in hypercholesterolemic subjects. Further studies are needed to determine tth effects of these grapes on HDL-C and TG.
  • N. Khalaji, T. Neyestani Page 25
    Background And Objectives
    The antimicrobial effects of green tea have been shown in many studies. However, there are not any reports in the literature on the inhibitory effects of black tea. This study was undertaken to determine the antibacterial effects of black and green teas against the pathogenic Escheriachia coli in vitro.
    Materials And Methods
    Extracts from both green and black tea (Camellia sinensis) were made using the percolation method. Then different concentrations were prepared from the dried extracts. Viability of E. Coli was assessed by exposing the bacteria to different concentrations of the tea extracts in aqueons media, transferring the culture onto the solid media, and counting the colonies at different times. This was followed by determining the interactions between black or green tea extracts with some of the antibiotics rountinely used against Gram negative infections using the disc diffusion method (11 times on different days). The data were analysed by the Wilcoxon sign and Kruskal Walis tests.
    Results
    Both Black an green tea extracts showed either synergistic or antagonistic effects with the antibiotics in a selective dose-dependant manner. The total antioxidant capacity (TAC) of the green tea extract was significantly higher than that of black tea extract (p<0/001).
    Conclusion
    It is concluded that the antimicrobial effects of tea are likely to be dependent on its TAC. Moreover, it seems that under certain conditions tea polyphenols act as pro-oxidants and exert their cytotoxic effects in this way. Potentially tea or its polyphenol supplements may be used along with antibiotics in infections.
  • N. Zamani Nour, F. Tahbaz, F. Taleban, H. Alavi Majd, T. Neyestani Page 39
    Background And Objectives
    Findings of several studies on animals have shown the beneficial effect of garlic on the blood glucose level. However, there have been few studies conducted on humans. Thus, this study was performed to determine the effects of garlic consumption with breakfast on the blood glucose and insulin responses in type 2 diabetic patients recruited from the Iranian Diabetes Society, Tehran..
    Materials And Methods
    This clinical trial was performed, 2 days per week with a 1-week interval, on 24 type 2 diabetic patients (13 men and 11 women, with a mean age of 49.4±7.4 years and a mean disease duration of 6.9 ±5.05 years) with a fasting blood glucose concentration ranging between 126 to and180 mg/dl. Each day the patients received one of the test breakfasts, namely, regular breakfast (containing bread, cheese, yogurt and cucumber) and garlic breakfast (regular breakfast plus 20 grams garlic). Blood glucose and insulin were measured by glucose oxidase and RIA (Radio Immuno Assay) methods, respectively, on a 2-ml blood sample taken at time zero (fasting) and 60, 120 and 180 minutes after ingestion of the breakfasts. The results were compared using ANOVA with repeated measures, and a P<0.05 was considered statistically significant.
    Results
    As compared to the regular breakfast, the garlic breakfast caused a significant reduction in the glucose level (P<0.05) and a significant increase in the insulin level (p<0.05).
    Conclusion
    Taking garlic with breakfast reduces postprandial glucose response and increases insulin response significantly in type 2 diabetic subjects. Therefore, it seems that inclusion of garlic in the daily diet may have beneficial effects on glycemic control in type 2 diabetic subjects. Further long-term studies are needed to throw more light on the subject.
  • T. Neyestani, A. Gharavi Page 45
    Background And Objectives
    Lycopene and -carotene, two strong antioxidant carotenoids, enter our bodies mostly through vegetables and fruits. Determination of the serum carotenoid levels may be used both to assess body antioxidant status and to validate vegetable and fruit consumption questionnaires. The aim of this study was to design and setup a rather simple, reliable and less expensive high-performance liquid chromatography (HPLC) -based method for simultaneous determination of serum lycopene and -carotene levels.
    Materials And Methods
    After examining various chromatographic conditions, the following method was found to be most reliable. َAfter protein precipitation with ethanol, the carotenoids were extracted using n-hexane, which was then evaporated under nitrogen flow at 40°C. The sediment was reconstituted with a mixture of mobile phase (methanol: acetonitrile: tetrahydrofurane, 50:45: 5, v/v/v) and diethyl ether (2:1, v/v), 20µL of which was injected to the column Novopack C18.
    Results
    With a flow rate of 1. 5mL/min at 472nm, retention times of lycopene and -carotene were 5. 1 and 8. 6 minutes, respectively, and the run time was 11 minutes. The percent recoveries (mean±SD) of lycopene and beta-carotene were 95. 5%±7. 8 and 95. 2±7. 0, respectively, and their intra- and inter- measurement variations 1. 6% and 5. 75% and 3. 0% and 3. 5%, respectively
    Conclusions
    Quality control tests indicated high sensitivity and precision of the method. The method is quite suitable for use in research and, particularly, in population studies, although it has, like any other method, its own limitations. Furher studies are needed in this area.
  • A. Doost Mohammadian, A. Keshavarz, A. Dorosty, M. Mahmoodi, H. Sadrzadeh Yeganeh Page 51
    Background And Objectives
    Malnutrition among adolescents is not only an important health problem but also an economic development issue in Iran and other developing countries. High incidences of nutritional deficiencies and poor eating habits during adolescence may lead to undesirable concequences in later years, including osteoporosis, obesity, hyperlipidemia, sexual maturation delay, and a shorter adult stature. The objective of this study was to determine the relationship between some food factors with the weight status in high school adolescent girls in Semnan.
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study, using the two-stage random sampling method, 256 girl students 14-18 year old were randomly selected from 8 Semnan high schools. Weight and height were measured and BMI was calculated. The weight status was defined on the basis of BMI-for-age, using the CDC 2000 standards. Data on 24-hours recall, food record, and food frequency were collected using standard questionnaires.
    Results
    Underweight, overweight, and obesity were present in 5.9% (expected 5%), 11.7% (10%), and 4.7% (5%) of the subjects, respectively. The data also indicated that there were significant relationships between the BMI percentile and the daily fat intake (p=0.003, r=+0.18), energy percent from fat (p=0.04, r=+0.01) and weekly fast food frequency (p= 0.026, r=+0.139). Similarly, there was a significant relationship between the daily snack frequency and weight status (p=0.023). The daily energy, carbohydrate, and protein intakes, energy share of macronutrients except fat, meal frequency, and the fruit and vegetable, red meat, dairy products except cheese, and cocoa intakes had no significant relationships with the weight status.
    Conclusion
    Daily fat intake, percent of energy from fat, frequency of fast food intake, and snack intake had significant relationships with the weight status of high school adolescent girls in Semnan. Nutrition education and correction of food habits could help to improve the nutritional status of adolescent girls.